mahsa

mahsa

har che minevisam baraye aramesh ghalbe shekasteye man ast

صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ

در طلوع صبح برایت بهترین تحفه ها را از کوی عشاق، کوی دلتنگی یارت اوردم

سپیده دم صبح که چشمهای عاشقم را گشودم مثل همیشه قلب بیتابم تو را بهانه کرد نمیدانم این بار

چگونه ارامش کنم شاید با کلام های کودکانه شاید هم...

بهترین همسفر من؛ قصه من و تو قصه دریا و کوه است دریایی که تا پای کوه برسد خشک میشود. دل

 زیبایت را غرق نومیدی نکنم، بهترینم تو ای ستاره شبهای مستی ام وصال من و تو حکیات دو عاشق در

 به در و دیوانه شده وصال من و تو حکایت ابر و باران شده . دل من و تو به هم گره خورده  دل من دست از

 دلت نمیکشد شاید با حرفهای عاشقانه ات بود که مرا صید دلت کردی شاید چشمهای زیبایت بود که

نگاهی سرشار از عشق را برایم یاد اور شد و شاید هم حکمتی در این عشق پاک و زیبایمان است

محبتی که سرشار از عشق است در چشمان تو موج میزند و دلی که تو داری عین دریا عظیم است و

امشب مثل دیگر شبها نیست نمیدانم چرا دلم بی تابتر شده شید تو در این صیدت  برایش قصه عشق

نمیخوانی

اما تو چگونه دل زیبا و معصومم را در دلت زندانی کردی و چه وقت میله های این زندان را میگشایی تا

دلم ازاد و رها زندگی کند

مونس دنیای عاشقانه ام همه اینها را برای تو میسم تویی که روزی فراموش نکنی برای همیشه

عاشقت خواهم ماند

دوستت دارم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


چشماشو بست و مثل هر شب انگشتاشو کشيد روی دکمه های پيانو .
صدای موسيقی فضای کوچيک کافی شاپ رو پر کرد .
روحش با صدای آروم و دلنواز موسيقی , موسيقی که خودش خلق می کرد اوج می گرفت .
مثه يه آدم عاشق , يه ديوونه , همه وجودش توی نت های موسيقی خلاصه می شد .
هيچ کس اونو نمی ديد .


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

اين يکي از داستان هاي عشقي، تلخ و شيرين است پسري  به نام دارا در يکي از روستاهاي کوچک زندگي ميکرد.او18 سال داشت و بسيار زيبا بود.او قلبي رئوف و مهربان داشت.دارا در يکي ازروزههاي پائيزي که که در مقابل خانه ي شان نشسته  بود  و براي  زندگي  آينده خودبرنامه ريزي ميکرد،چشمش به دختري رعنا افتاد.آن دختر اهل آن روستا نبود.دخترک بسيارزيبا بود.نام آن دختر سارا بود.هر دوي آنها ...                                             
به هم زول زده بودند وهمديگر را نگاه   مي کردند وهيچ يک  جرأت  اول  صحبت کردن را نداشت.يکي دو دقيقه ايبه همين صورت  ادامه  داشت  تا اينکه دختر به راه خود ادامه داد و رفت. مدتي گذشتدارا هر روز در فکر سارا بود،حتي در زماني که کارمي کرد ، درس مي خواند و حتي در زمان استراحت فکرش شده بود سارا و سارا وسارا...


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘

عشق یعنی حس خوبی که قاصدک داره

وقتی که باد اونو در آغوش میگیره

و

با خودش به هر طرف میبره

آهای قاصدک !

به باد بگو تا منو هم با خودش ببره

شاید در دوردستی غریب

چشمام روی زیباشو ببینه

آهای قاصدک !

اگه اونو دیدی بهش بگو که من هنوز چشم به راه اون نشسته ام.


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


تو عشق منی و من در قلب تو هستم

این اولین و آخرین بار بود که عهد عشق را با یک نفر بستم

تو نبودی ، زیر باران ، لحظه غروب  همیشه و همه جا به انتظار تو نشستم

تا تو بیایی و عشق رویاهایم را ببینم ، تا در حسرت داشتن تو نمیرم !

مثل پرنده اسیر نکردم تو را در قفس دلم

مثل همان پرنده رهایت کردم در آسمان آبی دلم

تا پرواز کنی و من تو را ببینم

هنوز هم عاشق همیم با اینکه تو در آسمانی و من بر روی زمینم !

به داشتنت عادت نکرده ام ، میدانم تو همیشه هستی ، مثل من که مجنونم

دیوانه ام هستی ، مثل من که عاشقم ، عهد عشق را با من بستی

مثل من از دلتنگی ، میبینم که در گوشه ای با چشمهای خیس نشستی

فدای اشکهایت شوم ، نبینم چشمهای خیست را که من با دیدنش از دنیا هم دلگیر میشوم !

تو با احساستر  از احساسات منی که اینک احساساتم اینهمه زیبا شده

تو چه هستی که با داشتنت  اینک دلم مثل یک دریا شده

دریایی پر از احساسات عاشقانه به تو

دریای بی انتهای دلم برای تو

تا هر کجایش که دوستی داری برو

تو نفس منی و جان منی و زندگی من ، دور نشو از کنارم که بدجور میگیرد دل من

قلبت درگیر آرزوهایم، داشتنت شبیه رویاهایم نمیخواهم تو نیزبیپوندی به خاطره هایم

همیشه برایم حقیقت بمان ، حقیقت هم نمی مانی همان رویا باقی بمان

تا به شوق این حقیقت و عشق این رویا زندگی کنم

دوستدارم عزیزم وفادارم تا ابد


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.

زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج ۴۰ درجه اضطراب نشان داد.

آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم،

تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود …

و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.

به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.

بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم

فهمیدم که مشکل نزدیک بینی هم دارم،

 چون نمی توانستم دیدم را از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.
 


زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم معلوم شد که مدتی است که صدای خدا را آنگاه که در طول روز با من سخن می گوید نمی شنوم … !

خدای مهربان برای همه این مشکلات به من مشاوره رایگان داد و من به شکرانه اش تصمیم گرفتم از این پس تنها از داروهایی که در کلمات راستینش برایم تجویز کرده است استفاده کنم :

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم

قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .

هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.

زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .

و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند :

رنگین کمانی به ازای هر طوفان

لبخندی به ازای هر اشک

دوستی فداکار به ازای هر مشکل

نغمه ای شیرین به ازای هر آه

و اجابتی نزدیک برای هر دعا


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


اینک که تو در کنارم نیستی درد دلم را به چه کسی بگویم ؟

دلم در حسرت دیدار با تو است ، دیداری که شاید دلم دوباره امیدوار به زندگی شود

تو ای تمام هستی ام بدان که دیدن تو برایم تبدیل به یک خواب و رویا شده است

شاید دوباره و یا شاید هرگز !

به امید دیدن دوباره تو به انتظار نشسته ام و دلم را به فردای با هم بودنمان

 خوش کرده ام ..... اگر زنده ام به امید رسیدن به تو زنده ام

ای هوای زنده بودنم شعار است که میگویم ستاره ها را از آسمان برایت میچینم

 و یا خورشید را با شبهایت آشتی میدهم ، شعار است که میگویم به اندازه یک دریا

برای تو اشک ریختم اما این که میگویم بدون تو حتی یک لحظه هم نمیتوانم

 زندگی کنم شعار نیست !

یک حقیقت تلخ است که شاید باور کردنش برای آنان که طعم عشق را نچشیده اند

سخت و دشوار باشد . اما من یک دیوانه ام ، من همانی هستم که دل به دریا زده ام

دل به دریایی که یا در آن غرق میشوم یا با تو به ساحل خوشبختی ها میرسم

حالا که با تو در این دریایی که هر لحظه ممکن است طوفانی شود همسفر شده ام

 بیا تو برای من قایقی شو و من برای تو یک مجنون !
 
به من محبت برسان که دلم مثل یک کویر شده است که در حسرت یک قطره باران است

وقتی تو نیستی انگار من نیز نیستم ، تو که باشی من هستم

و تو هستی و یک دنیا خوشبختی !

دل من یک دل کهنه است ، دلی که بارها زیر پاهای بی وفایان له شده

شکسته شده و بی احساس شده است اما از لحظه اینکه تو را دید دوباره

  یک دل عاشق و پر امید شد ، پس کاری نکن دوباره این دلم شکسته شود

 که اگر این بار شکست دیگر هیچ امیدی به آن نیست !

 با تو زنده ام ، بی تو میمیرم ،  دور از تو پریشانم ، در کنار تو شادابم !
 
پس ای عزیز راه دورم با من باش ، و تا ابد دوستم داشته باش

همیشه کنارتم عشقم دوستدارم بی اندازه عزیزم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


برای تو زندگی میکنم ، به عشق تو زنده هستم ، اگر نباشی دیگر نیستم

تویی که بودنت به من همه چیز میدهد، هر جا بروی دلم به دنبال تو میرود

عشق تو ، حضور تو ، به من نفس میدهد هوای بودنت

این دیگر اولین و آخرین بار است که دل بستم

نه به انتظار شکستم ، نه منتظر کسی دیگر هستم

تو در قلبمی و تنها نیستی ، تو مال منی و همه زندگی ام هستی

همین که احساس کنم تو را دارم ، قلبم تند تند میتپد

به عشق تو میگذرد روزهای زندگی ام

به عشق تو می تابد خورشید زندگی ام

به عشق تو آن پرنده میخواند آواز زندگی ام

و

این است آغاز زندگی ام ، گذشته ها گذشته ، با تو آغاز کردم و با تو میمیرم

به هوای تو آمدن در این هوای عاشقانه چه دلنشین است

به هوای تو دلتنگ شدن و اشک ریختن کار همیشگی من است

بودنم به عشق بودن تو است ، اگر اینجا نشسته ام به عشق این انتظار است

در انتظار توام ، تا فردا ، تا هر زمان که بخواهی چشم به راه آمدن توام

خسته نمیشود چشمهایم از این انتظار ، میمانم و میمانم از این خزان تا پایان بهار

تا تو بیایی و او که به انتظارش نشستم را ببینم

تا چشمهایت را ببینم و دنیای زیبایم را در آغوش بگیرم

نمیتوان از تو گذشت ، به خدا نمیتوان چشم بر روی چشمهایت بست

بگذار تو را ببینم ، تا آخرین لحظه ، تا آخرین حد نفسهایم

نمیگویم که مرا تنها نگذار ، تو در قلبمی و هیچگاه تنها نمیمانم ، نمیگویم همیشه بمان

 تا زمانی که هستی من نیز میمانم ، اگر روزی بروی ، دنیا را زیر پا میگذارم

نمیگویم تنها تو در قلبمی، نیازی به گفتنش نیست آنگاه که تو همان قلبمی

قلبی که تنها تپشهایش برای تو است

زنده ماندن من به شرط تپشهای این قلب نیست ، به عشق بودن تو است !

دوستدارم عزیزم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی

اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی

تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم

اگر بدانی چقدر عاشقت هستم به این عشق شک میکنی ، شاید باور نکنی تا این حد دیوانه وار عاشقت هستم !

اما باور کن ، چشمهایت را باز کن و حال و روز مرا ببین ، این بی قرار ها و لحظه شماری های مرا ببین

درون غوغای عشق گم شده ام ، گمشده ای هستم که تنها  تو را میبینم و تنها تو میتوانی مرا پیدا کنی

نه ادعای عاشقی دارم و نه شعار میدهم ، ردپای مرا ببین که به کجا میروم !

میروم همان جایی که تو خواهی آمد ، مینشینم به انتظارت تا تو بیایی

شاخه گلی را تقدیم به تو میکنم ، تو را می بوسم و نوازش میکنم ، تا تصویر عشق زیباتر شود ، تا هوای با هم

بودن عاشقانه تر شود

ما هر دو میدانیم مثل همه بی وفا نیستیم ، ما هر دو میدانیم اهل خیانت و بی وفایی نیستیم

ما هر دو میدانیم آمده ایم که به عشق هم زندگی کنیم و با هم بمیریم !

شاید این جمله شبیه قصه ها باشد ، شاید این حرفها تنها شعر و شعار باشد ، اما آنچه با ارزش است همان است

که در دل من و تو است !

همیشه در کنارت میمانم ، با من هم کنار نیایی باز هم عاشقت میمانم ، میدانم تو نیز همیشه با من میمانی، تو

جایگاه واقعی خودت را میدانی

گرچه جایگاهت بالاتر از قلب من است ، اما قلبم تا ابد مال تو است ، بمان و مرا یاری کن ، دلم را از  هر چه غم در

این دنیاست خالی کن !

اگر بدانی جایگاهت کجاست ، به آن اندازه که برایت میمیرم ، عاشقم میمانی !


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘


چشمان ناز تو ، قلب مهربان تو ، هر چه فکرش را میکنم محال است زندگی بدون تو

چه عادت کرده باشم به تو ، چه دوستت داشته باشم ، قلب عاشقم میگوید

این زندگی عاشقانه را مدیونم به تو

روزی آمدی و مرا از حال و هوای تنهایی بیرون آوردی

عاشقم کردی با مهر و محبت هایت، با قلب مهربانت

دیوانه ام کردی با آن چشمهای نازت

چه ناز است چشمانی که لحظه ای دیدن دوباره اش برایم آرزوست

تا لحظه های در کنار تو بودن را با چشمان ناز تو سر کنم

تا غرق شوم درون چشمهایت تا بشکنم سکوت را به بهانه ی دیدن چشمهایت

تا بگویم درد دلهایت را برایت ، منی که بی خبر نیستم از آن دل مهربانت

صدای دلنشین تو ، خیره شده ام به چشمهای زیبای تو

تو نیز عاشقانه نگاه میکنی به چهره عاشق من

لبخندت مرا دیوانه تر میکند ، عزیزم بیشتر از این تو را ببینم

به رویا نبودن این رویای زیبا شک میکنم

میترسم که خواب باشم ، میترسم که در خواب عاشقت شده باشم

میترسم که رویا را با حقیقت اشتباه گرفته باشم !

تو نیز مانند من به انتظار باریدن بارانی

یا باز هم اشک میریزی از اینکه دیدارمان به سر رسیده  و تا فردا مرا نمیبینی

چگونه سر کنم شب را تا فردا ،نمیدانم حقیقت عشق تو را باور کنم یا آن رویا !

نمیدانم چگونه قلبم را راضی کنم که خواب نیست تو را داشتن را

ای قلب عاشقم باور کن عاشق شدن را

چشمان ناز تو مرا دلتنگ کرده ، گرفتن دستهایت بی قرارم کرده

دیگر چگونه بگویم که بودن تو ،مرا بدجور عاشق کرده

حتی اگر با تو بودن رویا باشد ، می مانم تا ابد در همین رویا

به خیال تو ، به خیال داشتن فرشته ای مثل تو

به همین خیال رویایی زندگی میکنم


برچسبـهـ ـا :
✘ادامهـ مطلبـ✘
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد
Design: http://ghalebhaa.LOXBLOG.COM



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





Alternative content


My title page contents

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 1470
بازدید کل : 15866
تعداد مطالب : 233
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1